پيام دوستان
همابانو
103/8/2
# هفت آسمان
چقدر زيبا جقدر لطيف.ولي من دعا ميکنم خدا کچلت کنه ک ديگه کسي غير من شانه ات نکنه
رز يخ زده
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
*سحربانو*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون روز شما هم مبارک بانو :)
انديشه نگار
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سپاس ..:)
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...
2-اشراق
103/7/19
29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر
*ترخون بانو*
103/7/1
به چه کار آيد جز حسرت دل از پي دوست من شکيبايي را در زندگي برگزيدم و افسوس جدل با دل خود مهمان ويژه اين بازي بود خاطري دارم پر از زرق و برق زيباي اخوت و مروت اما چه سود در اينجا هم دلي و همسفري با هم متقارن نبود هرکي به سوي تقدير جفا مي کرد يار سوگل خويش را نجوا مي کرد يادم ايد آن روز شيرين سرکش از آن ديار آشنا و قديم حال گذشته از همه احوالم آن دل زمهرير و خوش خط و خالم کو
+
هنوز هم همه ي نوشته هايم به تو ميرسند ...
همابانو
103/6/24
من خاليم. و و تو عين حقيقي بوديم خاليم چ ون حس ت و از من هر چه بود پس ندا د و من خاليم ديگه دستام سر شده خليم
نمي دانم براي آينده مي تونيم براي هن خوب باشيم يانه يا اصلا مي تونيم حال يکديگر را خوب کنيم يانه مي دونم فقط بايد براي داشتنت با همه تقديرات که تو تعيين کرده اي بايد بجنگم چون نمي دونم که کيست نداند چه حسي به تو دارم و چقدر دوست دارم بخدا فقط مي دونه و تو و من همين
+
[تلگرام]
"وَ لَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى"
و بزودي پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوي!
سوره مبارکه ضحي
همابانو
103/6/24
??? توليد ملي سرمايه ملي???
دوستان و همکاران عزيز صنعتگر پرشين کولينگ شما را دعوت ميکند
????????????
https://persiancooling.com/
+
جز وصل تو، دل به هرچه بستم توبه...
همابانو
103/6/24
يا حسين ابن علي روزگاري روياي من با عشق او آغاز شده همچنان سوختم و ساختم تا در صحراي احمر به آرزويم ميرسم بي شک ياران بودند که اين عشق و بهمن کارسازي نمودند و اصول عشق را به من آموختند من امروز هنوز ليلي را دارم و ليلاي را هم از شما و به مرحمت اکسير برادر استادم بر من وجود دارد اگر دل به دنيا شد از بحر لذت دنيا نبود مختصر آرزويي بود که انهم باز از عشق خاندان اهل بيت بود د در آن جز سلامتي خاندانم
+
اندکي آرامش ميخواهم ....
دستم به زندگي نمي رود ...
اين روزها که از همه ي سايه ها و آدم هاي رنگي
دلم به درد آمده تنها به پنچره اي که عطر
آرامش تو را مي پراکند
چشم دوخته ام ...
دردي عظيم درديست
با خويشتن نشستن
با خويشتن " ش ک س ت ن"
همابانو
103/6/24
شاد باشيد خرده نگيريد از بد زمانه کدامين يار ماند در دل و جان ما الي همين درد بي نهايت سخت زندگي آري همه درگيريم از عاقبت امروز خود ولي آيا جدل کردن و شکوه کردن از زمين و زمان سودي دارد در يافتن احسن الاحوال ما دوستان؟بياييم با زجر و تنهايي خود جمعي از منشور عشق و صفا ميان هم ترسيم و هديه بهم کنيم اين کار نوين و جديديست که از زجر و تنهايي فعلي مزيد رو به صفا و عشق و محبت بسازيم و عيدي هم کنيم
خسته ام و دلسرد ديگر اميدي در سر ندارم خدايا عالم حقيقت چقدر سياه است و مه آلود من از خود بودن وحشتي عميق دارم اما چه سود که هرچه ب د هست حقيقت است تو در مجاز گم شده اي تا غم کمتر بخوري ولي چشم هام باز شده و ديگر نواي بسته بودنم را نمي جويه من آن درمانده شدم گه همواره وحشت از نام اش داشتم خداحافظ اي دوستان خوبم بايد حقيقت را در نبودشان بپذيرم و به قول و زنجير تن وهن
+
چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد...!
او ميدانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...
عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد ...
نه چوبي كه بر تن و بدنش ميزد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
شور زندگي۲
103/3/28
پيرمرد دنيا ديدهاي از آن جا ميگذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را ميدانم.
آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد.
بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد.
چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان ميديد گفت : تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب ميديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد ، آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
زيبا بود اما از. کدام جوب و بسوي چه هدفي پريد؟؟آخر حيوان بيچاره اگر نمي دانست آن سوي جو به چه انتظار او مي کشند ؟و مقصد و مسير به کجاست؟و او به چه و کدامين سو بايد خيز بردارد و اينکه صرف گلآلود کردن جوي بي آنکه از هدف و انتظاري که در آن سوي جوب ا را مي کشد وقتي مسير و هدف و دليل پرش از جوب مجهول است و ...چه انتظاري که از نداشته و نادانسته ها از مسيري که تا امروز فقط شکست را به چهره اش آشنا داشته
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
103/2/5
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
قاتــل ها هميشــه،
چاقـــو.. تفنگـــ..
قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد..
گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند..
که مي ميــــــري...
...
كوروش-7
103/1/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
كوروش-7
103/1/12
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
46 فرد دیگر